فرهیختگان ایران

خوش آمدید

فرهیختگان ایران

خوش آمدید

نامه‌ای تکاندهنده از شکنجه زن ایرانی در برلین

زن ایرانی مقیم آلمان در نامه‌ای به قضات جنایی تهران جزئیات شکنجه خونین از سوی مرد ایرانی در برلین را فاش کرد.  

به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، این زن با انصراف از قصاص عضو، خواستار دریافت دیه و ارش زیبایی و به خاطر ورود متهم به حریم خصوصی‌اش خواستار مجازات اعدام وی شد.هشتم آبان ماه سال 91 مردی به نام عبدالله معروف به امید در برلین آلمان با ورود به خانه مادر و دختری به نام‌های بنفشه و آرمیتا دست، پا و دهان آنان را بست. این مرد خشن با چاقو به شکنجه بنفشه 36 ساله پرداخت و پا به فرار گذاشت. اگر دوچرخه‌سواری اتفاقی از مقابل آپارتمان این زن نمی‌گذشت و صدای ناله‌های او را نمی‌شنید، بنفشه به کام مرگ فرو می‌رفت.

عبدالله نیز به خاک ایران فرار کرد. این در حالی بود که عکس و جزئیات این اقدام وحشتناک در روزنامه‌های آلمان به چاپ رسید و وی تحت تعقیب پلیس برلین قرار گرفت. ماجرای هولناک پس از ترجمه در شوک روزنامه ایران نیز انتشار یافت. همین گزارش کافی بود تا در حالی که هیچ شکایتی در دادسرای تهران مطرح نبود مردی با دیدن عکس عبدالله در شوک با پلیس آگاهی تهران تماس گرفته و فاش کند که وی سوار بر اتوبوس مسافری از ارومیه به سمت تهران در حرکت است. این مرد شکنجه‌گر در 26 آبان ماه سال 92 بازداشت شد و پس از کیفرخواست در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. صبح دیروز این مرد برای بار سوم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد و بخشی از محاکمه به صورت غیرعلنی برگزار شد.

در این جلسه بنفشه با ارسال نامه‌ای به قضات دادگاه نوشت: پیرو شکایت خویش نمی‌دانم چگونه و با چه زبانی آنچه که بر من و دخترم گذشت را برای شما توصیف کنم. بلایی که بر سر من آمد در رسانه‌های اروپا فجیع‌ترین جنایت سال عنوان شد. از شما می‌خواهم لحظه‌ای چشمان خود را ببندید و لحظه‌های وحشتناکی که بر من و دختر کوچولویم گذشت را مجسم کنید. این مرد خشن بیش از 8 ساعت دست و پای من و دخترم را بست و با چاقو به جانم افتاد و اعضای بدنم را برید. با جراحات جسمی و روحی بیش از دو سال است که ما همچنان کابوس وحشتناک آن روز سیاه را می‌بینیم. با وجود اینکه برای درمان نزد چند روانشناس رفتم تا از این بحران نجات پیدا کنم اما بی‌فایده بوده است.از آنجا که توانایی پرداخت هزینه پزشکی قانونی آلمان را ندارم و همچنین به خاطر عمل‌های جراحی پی در پی حاضر به حضور در پزشکی قانونی ایران نیستم، بنابراین از قصاص عضو گذشت کرده و درخواست دیه و به خاطر ورود عبدالله به حریم خصوصی‌‌ام خواستار مجازات اعدام هستم.

عبدالله معروف به امید وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: ایراد جرح عمدی از طریق جداکردن اعضای بدن شاکی با چاقو را قبول دارم. خیلی شرمنده هستم! اما شروع به قتل، اخفاء، کودک آزاری و ورود به حریم خصوصی‌ را قبول ندارم چرا که محلی که بنفشه و دخترش در آن زندگی می‌کردند خانه خودم بود و کلید آنجا را داشتم. وی با اجازه رئیس دادگاه متن نامه‌ای را که از قبل آماده کرده بود خواندهر چه از من می‌شنوید توضیح و توجیه است. پاسخ است نه جواب گستاخانه، شرمساری، پشیمانی و عذرخواهی عمیق، نه فریب و ریا، از چهره‌ من می‌فهمید که راست می‌گویم یا دروغ! من شرمنده بنفشه و خانواده وی هستم. اطمینان می‌دهم در همه حرف‌ها نه قصد فریبکاری ندارم و نه اهانت. آن حادثه را به حساب شرایط سخت روحی و روانی‌ام بگذارید نه انتخاب خودم» این مرد گریه‌کنان گفت: تکرار آن روز هم برای خودم سخت است.

شما کمد را پشت در خانه قرار دادی تا از خروج بنفشه و دخترش جلوگیری کنید، چه جوری می‌گویی اخفاء را قبول ندارید؟

من کمد را نصفه پشت در قرار دادم. بعد منصرف شدم و حتی طوری دست و پای آنان را بستم که مطمئن بودم باز می‌کنند و تنها به خاطر این کمد را می‌خواستم پشت در قرار بدهم تا بتوانم خود را به فرودگاه برسانم و فرار کنم.

ابتدای محاکمه شما ادعا کردید خانه مال شما بود. این در حالی است که مدارک اجاره خانه به نام بنفشه است، پس ورود شما به خانه قربانی غیرقانونی بوده است، چه می‌گویید؟

من شاغل بودم، آن زمان بنفشه در کمپ زندگی می‌کرد. وقتی از طریق فیسبوک با وی آشنا شدم، بعد از آن به کمپ رفتم و او و دخترش را به خانه‌ام بردم چون خانه کوچک بود خانه بزرگ‌تری را اجاره کردم. اگر خانه را به اسم هر دویمان می‌گرفتیم حقوق ماهیانه‌ای که بنفشه از آلمان دریافت می‌کرد، قطع می‌شد چرا که او تازه اقامت گرفته بود و از طرفی هم بیکار بود تنها دریافت ماهیانه‌ای که دولت آلمان به وی پرداخت می‌کرد را داشت و به پیشنهاد بنفشه من خانه را به نام او زدم.

بنفشه ادعا کرده است که در شبکه مجازی تنها با شما آشنا شده است و شما اصرار به دوستی با وی داشته‌اید، چه حرفی دارید؟

اصلاً قبول ندارم. من مدارکی در دست دارم که ثابت می‌کند من با بنفشه هم خانه بوده و با وی زندگی مشترک داشته‌ام و روزی که این حادثه رخ داد من وقتی با کلید در را باز کردم و وارد خانه شدم با میهمان غریبه‌ای روبه‌رو شدم. وقتی آن مرد بیرون رفت بین من و بنفشه جرح و بحث بالا گرفت و من عصبی شدم.

در تحقیقات پلیس آلمان از صاحب یک رستوران که روبه‌روی خانه بنفشه است، این مرد گفته که شما بارها به رستورانش رفته‌اید و رفت و آمدهای این زن را کنترل کرده‌اید، چه می‌گویید؟

من ثابت می‌کنم که با بنفشه در یک خانه مشترک زندگی کرده‌‌ام و حتی جاهای دیدنی زیادی هم رفته‌ایم که عکس و فیلم آن را دارم. اگر خواستید در اختیارتان قرار می‌دهم.بنابر این گزارش، ادامه جلسه دادگاه به صورت غیرعلنی برگزار شد و قضات بزودی حکم را صادر خواهند کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.