ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
اولین برگ از این پرونده روز 22مرداد سال 93با مفقود شدن مردی به نام بابک تکمیل شد. در آن روز مردی به پلیس آگاهی رفت و گفت پسر 36سالهاش به نام بابک ناپدید شده است. او گفت: عروسم میگوید پسرم از دیروز که به سر کار رفته دیگر برنگشته و هیچکس هم از او خبر ندارد.
بهدنبال اظهارات این مرد تحقیقات برای یافتن پسرش آغاز شد اما چند روز بعد اظهارات یکی از دوستان مرد مفقود شده درباره قتل او این ماجرا را وارد مرحله تازهای کرد. او به مأموران گفت: چند روز قبل بابک و 2مرد غریبه به خانهاش رفته بودند اما وقتی او برای خرید از خانه خارج شد و برگشت خبری از مردان غریبه نبود و جسد بابک در خانه افتاده بود و او هم از ترسش جنازه را به جاده ساوه برده و در آنجا رها کردهبود.
این اظهارات کافی بود تا سیاوش دستگیر شود. همزمان مأموران با جستوجو در حوالی جاده ساوه توانستند جسد سوخته مقتول را کشف کنند. در این شرایط سیاوش تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: از بابک طلبکار بودم و او بدهیاش را پرداخت نمیکرد تا اینکه او را به خانهام دعوت کردم و با هم درگیر شدیم. در این بین سر او به در برخورد کرد و روی زمین افتاد. من هم او را خفه کردم.
با وجود اعتراف سیاوش به ارتکاب جنایت اما هنوز انگیزه واقعی وی معلوم نبود تا اینکه بازجویی از همسر سابق متهم پشت پرده این جنایت را بر ملا کرد. او گفت: سیاوش بهطور پنهانی با همسر مقتول به نام مژده رابطه داشت. به همین دلیل من از او جدا شدم. ممکن است سیاوش بهدلیل رابطه پنهانی با مژده، شوهر او را کشته باشد.
با افشای این راز سیاوش مجبور شد واقعیت را بازگو کند. او گفت: من و مقتول دوستان صمیمی بودیم و من به خانهاش رفتوآمد داشتم و از همان موقع رابطه مخفیانه من و مژده شروع شد تا اینکه روز حادثه وقتی مژده به خانهام آمده بود بابک متوجه شد و به خانهام آمد. او همه جا را جستوجو کرد تا اینکه همسرش را که در یکی از اتاقهای خانهام مخفی شده بود پیدا کرد و او را به باد کتک گرفت. من هم در طرفداری از مژده با سیاوش درگیر شدم و او را خفه کردم.
سپس با کمک مژده جنازه را در صندوق عقب ماشینم گذاشتم و آن را به تنهایی به جاده ساوه بردم و به آتش کشیدم. با روشن شدن ابعاد پنهان این جنایت همسر مقتول نیز دستگیر شد و با اعتراف به همدستی در این جنایت گفت: بعد از قتل شوهرم میخواستم ماجرا را به پلیس گزارش کنم اما سیاوش من را تهدید به مرگ و وادار به سکوت کرد.
در ادامه رسیدگی به این پرونده متهمان در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی بابایی محاکمه و درحالیکه همه شواهد و مدارک علیهشان بود سیاوش به قصاص، 99ضربه شلاق و پرداخت دیه به جرم جنایت بر میت محکوم شد. هیأت قضایی همچنین مژده را به جرم معاونت در قتل به تحمل 15سال حبس و 99ضربه شلاق به جرم رابطه نامشروع محکوم کردند.