فرهیختگان ایران

خوش آمدید

فرهیختگان ایران

خوش آمدید

پایان محاکمه دو برادر که مردی را پس از قتل،مثله کردند/متهمان،قتل را ناموسی دانستند

جامعه > حوادث - اعتماد نوشت:مردی که برای از بین بردن جسد پدرزن سابقش، آن را تکه تکه کرد و با جاسازی در کاور لباس عروس در سطل زباله‌های سه نقطه تهران انداخت، در جلسه دادگاه منکر قتل شد. جسدی که او با همکاری برادرش مثله کرده با گذشت چهار سال از تحقیقات هنوز پیدا نشده است.  

رسیدگی به این پرونده از ١٣ اسفند ٩١ با شکایت خانواده‌ای مبنی بر ناپدید شدن پدرشان آغاز شد. آنها به کارآگاهان گفتند: «پدر ما ٧٥ سال دارد و از ناحیه پا معلول است. او چند روز پیش از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت.»

با ثبت شکایت خانواده مفقودی، کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز کردند و پس از شش ماه موفق به کشف رد پای داماد سابق خانواده در پرونده شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد که مفقودی آخرین بار در خانه داماد دیده شده است. به این ترتیب داماد سابق دستگیر و به کلانتری منتقل شد.

او در همان بازجویی‌ها ابتدایی به قتل اعتراف کرد و گفت: «من و مقتول با هم دوست بودیم. روز حادثه به خانه‌ام آمد و با هم شیشه کشیدیم و مشروب خوردیم اما وقتی همسر دومم برای‌مان چایی آورد، متوفی دستش را گرفت و پیشنهاد بی‌شرمانه داد. با هم درگیر شدیم. یک سیلی به او زدم که باعث شد از پشت سر به زمین بخورد. برادر بزرگم هم آنجا بود. سریع به متوفی سرم وصل کرد اما فایده‌ای نداشت و او فوت کرد. یک هفته بعد، جسد را که بو گرفته بود مثله کردیم، در کاور لباس عروس جاسازی کردیم و در سطل زباله‌های سه نقطه شهر انداختیم.»

با اعتراف متهم به قتل پدرزن سابقش، کارآگاهان برادر او را نیز دستگیر و پس از تشکیل پرونده هر دوی آنها را به زندان رجایی شهر تهران منتقل کردند تا سرانجام صبح دیروز، جلسه رسیدگی به پرونده برای صدور حکم در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی مقدم زهرا برگزار شد.

در ابتدای این جلسه، یکی از دختران مقتول خواستار قصاص متهم ردیف اول شد و گفت: «متهم قبلا به خواهرم (همسر سابقش) گفته بود که لیستی از اسامی افراد تهیه کرده و می‌خواهد از آنها انتقام بگیرد. پدر من هم جزو همان‌ها بود. متهم جسد پدرم را از بین برد و کاری کرد که دستم به جایی بند نباشد. پدر من معلولیت داشت و به خاطر شرایطش اصلا نمی‌توانست پیشنهادی به کسی بدهد. پس از این اتفاق، خواهرم هم سکته کرد و مرد. متهم دروغ می‌گوید. من قصاص می‌خواهم.»

پس از شاکی، متهم ردیف اول پشت جایگاه ایستاد. مرد ٥٤ ساله در همان ابتدا و برخلاف اعترافاتش در بازجویی‌ها، منکر قتل شد و گفت: «رابطه من و متوفی مثل پدر و فرزندی بود. من او را بابا صدا می‌کردم. روز حادثه روانگردان و مشروب مصرف کرده بودیم. وقتی به همسرم پیشنهاد بی‌شرمانه داد با هم درگیر شدیم اما او خودش تعادلش را از دست داد و با افتادن به زمین، به کما رفت. آن موقع در حالت طبیعی نبودم برای همین نتوانستم به اورژانس زنگ بزنم. با کمک برادرم به او سرم وصل کردیم تا جانش را نجات دهیم اما فایده نداشت. وقتی فوت کرد، جسدش را با کاردک پیتزاپزی مثله کردیم و در سه کاور لباس عروس گذاشتیم. بعد از آن هم کاورها را در سه نقطه شهر انداختیم. من در بازجویی‌ها، تحت فشار به قتل اعتراف کردم. آنجا اگر تمام قتل‌های دنیا را هم گردنم می‌انداختند، قبول می‌کردم.»

انکار قتل از سوی متهم ردیف اول در حالی بود که او پیش از این و بلافاصله پس از دستگیری (در نخستین جلسه بازجویی در آگاهی) علاوه بر ادعای پیشنهاد بی‌شرمانه، طلب ٢٠ میلیونی از مقتول را نیز به عنوان یکی از دلایل آغاز درگیری بیان و به قتل اعتراف کرده بود.

پس از او، نوبت به متهم ردیف دوم (برادر قاتل) رسید. مرد ٦٢ ساله که به گفته برادرش، پس از دستگیری اقدام به خودکشی کرد، درباره روز حادثه گفت: «من آن روز به خانه برادرم رفته بودم که با این حادثه روبه‌رو شدم. اصلا یادم نمی‌آید چطور شد که متوفی جان خود را از دست داد. فقط دیدم به زمین خورد. چون جسد را نمی‌توانستیم حمل کنیم، به برادرم کمک کردم تا آن را مثله کند اما من هیچ عضوی را نبریدم. بعد هم گوشی‌ها و کارت عابربانک متوفی را سوزاندم.»

متهمان در آخرین دفاع خود نیز از قضات خواستند در حکم‌شان تخفیف قایل شوند تا به این ترتیب، ختم جلسه اعلام و قضات وارد شور شوند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.